تبلیغات متنی
آزمون علوم پایه دامپزشکی
ماسک سه لایه
خرید از چین
انجام پروژه متلب
حمل خرده بار به عراق
چت روم
Bitmain antminer ks3
چاپ ساک دستی پلاستیکی
برتر سرویس
لوله بازکنی در کرج
عاشقانه های من و آنام
درباره وبلاگ

آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها
آمار
تعداد آنلاین : 0
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید کل : 9
تعداد پست ها : 33
تعداد نظرات : 0

عاشقانه های من و آنام
چهارشنبه 23 مهر 1393 :: 12:13 ::  نويسنده : من وآنام       

ازت هیچوقت انتظار همچین رفتاری رو نداشتم

مگه من چیکارت کردم چه بدی کرده بودم بهت

که اینکار رو با من کردی دختر......چی کم گذاشم

تو رابطم با تو از چی دریغ کردم برات....که اینکارو

با من کردی؟ آخه انصافت رو شکر فکر نکردی همه این

حرفها و ابراز علاقه هایی که بهت کردم اگه ۱٪ هم

اونی باشه که میگم چه بلایی سر من میاد ؟؟

اون آنای مهربون من چی شد؟ کجا رفت؟ اونی

که وی وی ورد زبونش بود اونی که اسم منو بدون م آخرش

تلفظ نمیکرد ....اون آنا کووووش کجا رفت ؟ چه بدی دیده بود که رفت

رفت اونم اینجووووری...........کاش بودی از دور ذره ذره آب شدنم رو میدیدی ....



برچسب ها : ,
يکشنبه 6 مهر 1393 :: 19:04 ::  نويسنده : من وآنام       

امــــــــــــــــشب .... دانستــــــــــــــــــم ..... چقدر تنــــــــــــهام .... چقدر غریبـــــــــــــم .....

 دانستـــــــــــــــــــم .... در اوج باور مهــــــــــــــم بودن .... چقد بی ارزشــــــــــــــم ....

 دانستــــــــــــــــــم .... چقدر ســــــــــــــــــــــادمو کسی ارزش سادگیو مهربانی را نمیداند ....

 واقعـــــــــــــــــا چگونه باید زیســــــــــــــت در این دنیا ؟؟؟ خــــــــــــــــوب بود یا بـــــــــد؟!!

 سالم زیســـــــت یا در لجـــــــــــــــــن زار دست و پا زد؟؟!!! چــــــــــرا ؟؟؟ سکـــــــــــــــوت!

 احتــــــــــرام و نگه داشتن حرمت! لبخنـــــــــــــــد و مهربانیت! را .... پـــــــــــــــــــــــــــــــای

 حـــــــــــماقتـــــــــــت میگذارند!!! خدا .... خستـــــــــــــــــــــــــم ... از ... دنــــــــــــــیات .... از

 آدمـــــــــات ...



برچسب ها : ,
شنبه 5 مهر 1393 :: 18:49 ::  نويسنده : من وآنام       

گریه میکنم به احترام تو گریه میکنم به خاطر خودم

گریه میکنم که تنهایی من کادوی توئه واسه تولدم

میشه چشماتو بهم قرض بدی جای هردومون میخوام گریه کنم

داره دلتنگی کلافم میکنه مث اسمون میخوام گریه کنم

عذاب میکشمو از یاد تو میرم


با خاطرات تو اروم میگیرم


نه میدونی چقدر داغونم از دوریت


نه میفهمی با چه زجری میمیرم


عذاب میکشمو از یاد تو میرم

با خاطرات تو اروم میگیرم

نه میدونی چقدر داغونم از دوریت


نه میفهمی با چه زجری میمیرم

من دارم به خاطرت اب میشم تو داری منو فراموش میکنی

با خودم فکر میکنم اینجا ایا داری حرفای منو گوش میکنی

عذاب میکشمو از یادت تو میرم با خاطرات تو اروم میگیرم

نه میدونی چقدر داغونم از دوریت نه میفهمی با چه زجری میمیرم

عذاب میکشمو از یاد تو میرم

 
با خاطرات تو اروم میگیرم

نه میدونی چقدر داغونم از دوریت


نه میفهمی با چه زجری میمیرم



برچسب ها : ,
جمعه 28 شهريور 1393 :: 17:06 ::  نويسنده : من وآنام       

.میـــــــــــدونی عشـــــــقم ...


صدای تـــــو ✔


دیدن تــــــو ✔


بوسیدن تــــــو ✔


در آغوش کشیدن تــــو ✔


حتی


فکر کردن به تــــو برای من آرامش بخشه


آرامـــــش یعنی تــــــــــو ✔


عشـــــق یعنی تــــــــــو ✔


زنــــدگی یعنی تــــــــــو ✔


و من خوشبخــــــت ترینم


چون


تـــــــــو رو دارم


تــــــــو ... ✔✔

 



برچسب ها : ,
پنجشنبه 27 شهريور 1393 :: 14:15 ::  نويسنده : من وآنام       

تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن


یک سقف پابرجا، محکم‌تر از آهن


.
سقفی که تن‌پوشِ هراس ما باشه


تو سردی شب‌ها، لباس ما باشه


.
سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی


برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی


.
زیر این سقف، با تو از گل، از شب و ستاره میگم


از تو و از خواستن تو، میگم و دوباره میگم


.
زندگیم‌و زیر این سقف، با تو اندازه می‌گیرم


گم میشم تو معنی تو، معنی تازه می‌گیرم


.
سقف‌مون افسوس و افسوس، تن ابر آسمونه


یه افق یه بی‌نهایت، کمترین فاصله‎مونه


.
تو فکر یک سقفم، یک سقف
رویایی


سقفی برای ما، حتا مقوایی


.
تو فکر یک سقفم، یک سقف بی‌روزن


سقفی برای عشق، برای تو با من


.
سقفی اندازه‌ی قلب من و تو .. واسه لمس تپش دلواپسی


برای شرم لطیف آینه‌ها .. واسه پیچیدن بوی اطلسی


.
زیر این سقف اگه باشه، می‎پیچه عطر تن تو


لُختی پنجره‌هاش‌و می‌پوشونه پیرهن تو


.
زیر این سقف خوبه عطرِ خود‌
فراموشی بپاشیم


آخر قصه بخوابیم، اول ترانه پاشیم

 



برچسب ها : ,
چهارشنبه 26 شهريور 1393 :: 14:47 ::  نويسنده : من وآنام       

کی ﮔﻔﺘﻪ ﻣﻦ فقط ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ؟؟؟
. 
ﻧﺨﯿﺮﻡ ﺩﺭﻭﻏﻪ . . . .

 
ﺑﺎﻭﺭ ﻧﮑﻨﯽ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍ

. 

ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﻤﺖ ﻧﻔﺴﺎﻡ ﺗﻨﺪ ﻣﯿﺸﻪ ﻭ ﺩﺳﺘﻮ ﭘﺎﻣﻮ ﮔﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ . ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺖ ﻟﺬﺕ ﻣﯿﺒﺮﻡ ....ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﻃﺎﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯿﺘﻮ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ .... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺻﺪﺍﺕ ﺁﺭﻭﻣﻢ ..ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ .... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﻭﻗﺘﯽ ﺻﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺯﺑﻮﻧﻢ ﺑﻨﺪ ﻣﯿﺎﺩ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺩﻭﺭﯾﺖ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ .... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﭼﺸﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺗﻢ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ ... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﻫﻤﺶ ﺩﻟﻢ ﺗﻨﺪ ﺗﻨﺪ ﺑﺮﺍﺕ ﺗﻨﮓ ﻣﯿﺸﻪ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ .... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻣﻌﻨﯽ ﻣﯿﺪﻩ ...ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ .... ♡
. 
ﻓﻘﻂ ﻧﻔﺴﺎﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺻﻠﻪ ....ﻓﻘﻂ ......ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻧﻪ ﻫﻤﯿﻦ ....



برچسب ها : ,
سه شنبه 25 شهريور 1393 :: 14:19 ::  نويسنده : من وآنام       

برایم مهم نیست چه می شود


به همه ی باورهایم سوگند


هیچ چیزی برایم مهم نیست


یک کلام !


من …


دست از دوست داشتنت نمی کشم !



برچسب ها : ,
شنبه 22 شهريور 1393 :: 15:31 ::  نويسنده : من وآنام       

یه روز از زندگی ما به قلم آنام

یه روز صبح ..


من زودتر بیدار شم مثلا بخوام برم باشگاه ..


بگم پدری جونم .. مواظب پسری باش تا من بیام


تو هم خوابالو بگی باشه باشه .. تو برو حواسم هست !


یه بوس تــو رو کنم یکی هم ثمــره ی عشقمون رو


بعد بگم : میای دنبالم یا خودم بیام ؟؟


تو هم بگی زنگ بزن خواستی بیای


بگم: خُب .. بچه نیوفته .. بگی: نه بروووو دیگه


بگم خب ..


بعدِ دو ساعت زنگ بزنم نخیر هیشکی بر نمیداره !!


جَلدی بیام خونه ببینم جفتتون ولـــو... اوخی


بگم نگاه کُنــا ... بچه اش ام مثل خودشه .. تنبــل


پاشیــــد بینم .. الحق از خودت دو تا میخواستم


اما نه دیگه توی تنبـــلی


بعد تو دست ِ من و بکشی و محکم بوسم کنی و بگی:


تـــو مال منی فقط .. دیدی مالِ خودم شدی... .

 



برچسب ها : ,
جمعه 21 شهريور 1393 :: 17:41 ::  نويسنده : من وآنام       

 طعم اولین هم آغوشی با تو را ...حتی در بهشت هم نمیتوانم تجربه کنم...زمین به کنار...

بهشت جایی هست میان بازوان تو

جایی برای آرامش من

بدون هیچ هراسی

آغوشت بهشت من است

تمام طعم لذت با تو معنی می شود

وقتی تعبیر عسل ترین رویا آغوش تو باشد . . . !

دیکتاتور تویی و آغوشت !

که هر بار مرا تسلیم می کند . . . !

 



برچسب ها : ,
جمعه 21 شهريور 1393 :: 11:40 ::  نويسنده : من وآنام       

آرزویم


با ” تو ” بودن است !


اما . . .


.

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نه به بهای پا گذاشتن روی آرزوی تو !


آرزویم این است که :


” بخواهی و بمانی ”


نه اینکه بمانی به خواهشم . . . !

 



برچسب ها : ,
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد